عشق دنیای مرا سوزاند، اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش
ای که میگویی طبیب قلبهای عاشقی!
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کردهست، آنها پیشکش
بسکه زیبایی اگر یوسف تو را میدید نیز
چنگ بر پیراهنت میزد، زلیخا پیشکش
ماهیِ تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد، دریا پیشکش !
سجاد سامانی
به قفس سوخته گیریم که پر هم بدهند
ببرند از وسط باغ گذر هم بدهند
حاصل این همه سال انس گرفتن به قفس
تلخ کامیست اگر شهد و شکر هم بدهند
همه ی غصه ی یعقوب از این بود که کاش
باد ها عطر که دادند خبر هم بدهند
ما که هی زخم زبان از کس و ناکس خوردیم
چه تفاوت که به ما زخم تبر هم بدهند
قوت ما لقمه ی نانیست که خشک است و زمخت
بنویسید به ما خون جگر هم بدهند
دوست که دل خوشی ام بود فقط خنجر زد
دشمنان را بسپارید که مرهم بدهند
خسته ام مثل یتیمی که از او فرفره ای
بستانند و به او فحش پدر هم بدهند
حامد عسگری
پ ن : بیت آخرش ):
به خدا قسم سال ها سوختم
شبها ناله کردم که بروم، به امید رسیدن به حسین (علیه السلام)
شبها نخفتم چون مى دانستم که مرگ در راه او سعادت است، خوشبختى است ...
پ ن: یاایتهالنفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی
+ از نوشته های شهید علی اصغر حیدری
هرچه کُنی بکن مکن تَرک من ای نگار من
هرچه بَری ببر مبر سنگدلی به کار من
هرچه هِلی بهل مهل پرده به روی چون قمر
هرچه دَری بدر مدر پردۀ اعتبار من
هرچه کِشی بکش مکش باده ببزم مدعی
هرچه خوری بخور مخور خون من ای نگار من
هرچه دهی بده مده زلف به باد ای صنم
هرچه نهی بنه منه پای به رهگذار من
هرچه کُشی بکش مکش صیدحرم که نیست خوش
هرچه شوی بشو مشو تشنه بخون زار من
هر چه بُری ببر مبر رشتۀ الفت مرا
هرچه کَنی بکن مکن خانۀ اختیار من
هرچه روی برو مرو راه خلاف دوستی
هرچه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من
''شوریده شیرازی''
پ ن : فقط سکوت!!
"حسین جنتی"
پ ن :آثار این شاعر قوی در کتاب "ن" چاپ شده...شاید خیلی جاها باهاش اختلاف سلیقه داشته باشم ولی حقیقتا این قطعه ش مال دلم شد.